معنی ژن دورگه
لغت نامه دهخدا
دورگه. [دُ رَ گ َ / گ ِ] (ص نسبی) دوتخمه. دورگ. اسب یا حیوانی که از دو جنس مختلف باشد. اسبی که نژاد وی آمیخته شده باشد. (ناظم الاطباء): اسب دورگه، اسب دوتخمه. عربی و ترکمانی. اکدش. (یادداشت مؤلف). رجوع به دورگ شود. || مطلق آمیختگی چنانکه آمیختگی زیر و بم آواز و جز آن.
- دورگه شدن صوت، جهوری شدن آن چنانکه در نوبالغان. (یادداشت مؤلف).
- صدای دورگه، آوازی چون آواز کسی که شب نخفته است. (یادداشت مؤلف).
ژن
ژن. [ژَ] (ص) زشت. بدهیئت. (آنندراج). در زبان پهلوی زشت باشد. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 51). فرومایه. دون. (ظاهراً از مجعولات شعوری است).
ژن.[ژُ] (اِخ) نام کرسی بخش لاند از ولایت مُن -دو-مارسان، دارای 608 تن سکنه.
ژن. [ژِ] (اِخ) (ایتالیایی: جِنُوا) نام شهری در ایطالیا پایتخت لیگوری، بندری بر ساحل خلیج ژِن از فروع دریای مدیترانه، دارای 630000 تن سکنه و آن شهری باشکوه و دارای قصور عالیه و موزه های پرنفایس و بندری تجارتی است و بدانجا کارخانه های صنعتی و کشتی سازی و نساجی و فلزکاری هست و شراب و ابریشم وروغن صادرات آن است. این شهر را در قرون وسطی لیگورها و ژن ها بنا کردند و پایتخت کشور جمهوری ژن که مردم آن در تجارت با مردم «ونیز» رقابت میکردند گردید. این بندر در 1684 م. بفرمان لوئی چهاردهم پادشاه فرانسه بمباران شد و بسال 1798 پایتخت جمهوری لیگورین گردید و در سال 1805 به امپراطوری فرانسه ملحق گشت.
فرهنگ معین
(دُ رَ گِ) (ص مر.) انسان یا جانوری که پدر و مادرش از دو نژاد باشند.
فارسی به عربی
مولد، هجن، هجین
فارسی به ایتالیایی
mulatto
فارسی به آلمانی
Mischling
فرهنگ عمید
انسان یا حیوان که پدرومادر او از دو نژاد باشند، دوتخمه، اکدش،
مترادف و متضاد زبان فارسی
اکدش، دونژاده، خشن، کلفت
فرهنگ فارسی هوشیار
دو تخمه، اسب یا حیوانی که از دو جنس مختلف باشد
معادل ابجد
1285